پنج راهکار کلیدی برای کنترل پرخاشگری در کودکان
۱. رفتار بد کودک را به خود نگیرید:
وقتی کودک شما نمیتواند کاری که از او خواستهاید انجام دهد، نباید احساس کنید به شما بی احترامی شده است. وقتی کودک عکسالعمل پرخاشگرانه نشان میدهد هدف او ناراحت کردن شما نیست.
اما این واکنشهای احساسی با اینکه طبیعی هستند، درست نیستند. کودکان اطلاعات و احساسات را مانند بزرگسالان پردازش نمی کنند. اگر کودک شما خیلی کوچک است، هنوز قدرت درک احساسات خود را هم ندارد، چه برسد به احساسات شما. اگر کودک شما بزرگتر است، رفتار بد او ناشی از عدم توانایی او برای کنترل تکانهها و رشد ناکامل مغز است نه عمدی و از سر کینه.
پژوهشگران معتقدند که داشتن باورهای اجتماعی بدبینانه– تمایل به نسبت دادن نیات و انگیزههای خصمانه به رفتارهای سایرین- باعث میشود تصورات منفی شخص حقیقت پیدا کند؛ زیرا افرادی که بدترین فرض ممکن را می کنند، دیگران را به نشان دادن رفتارهای منفی تشویق و تحریک میکنند؛ و والدینی که تصور میکنند کودک نیات خصمانه ای دارد، در نهایت باعث ایجاد همان مشکلاتی میشوند که قصد حل آنها را داشتند. (حتی در ذهن خود به کودکتان برچسبهای منفی نزنید)
در یک پژوهش ثابت شد که مادرانی که به کودکان خردسال خود نیات خصمانه نسبت میدهند، سه سال و نیم بعد با احتمال بالاتری نسبت به سایرین، کودکان پرخاشگر خواهند داشت. رابطه قوی بین باورهای مادر و پرخاشگری در کودک وجود دارد. پس یادتان باشد که رفتار منفی کودک را به خود نگیرید و با منفینگری به رفتار فرزندتان نگاه نکنید. به این ترتیب روحیه بهتری خواهید داشت. همچنین این رویکرد باعث میشود رابطه بهتری با کودک داشته باشید واین در بلند مدت بر رشد کودک تاثیر مثبت دارد.
۲. از کودک خود انتظارات معقول و واقعبینانه داشته باشید:
کودکان بازه توجه کوتاهتری دارند و به راحتی حواسشان پرت میشود. آنها زمان بیشتری برای پردازش دستورات کلامی نیاز دارند. ظرفیت حافظه کاری کودکان –تعداد مطلق مواردی که میتوانند در هر لحظه به خاطر بسپارند- بسیار محدودتر از بزرگسالان است.
برای کودکان یادگیری موضوعات جدید و وفق دادن خود با تغییرات (مثلا در قوانین و رویهها)، از آن چیزی که شما فکر میکنید بیشتر طول میکشد. کودکان کوچکتر به تمرین بیشتری نسبت به کودکان بزرگتر و کودکان بزرگتر به تمرین بیشتری نسبت به بزرگسالان نیاز دارند.
بنابراین وقتی کاری از کودکان کوچکتر میخواهیم، نباید از آنها انتظار عملکرد سریع و درست داشته باشیم. آنها با سرعت پائینتری کار میکنند و تغییر حالت از یک فعالیت به فعالیت دیگر برای آنها دشوارتر است. بنابراین باید دستورالعملهای واضح و ساده و زمان کافی برای هضم آنها به کودکان بدهیم.
لطفا هرگز از ضرب المثلها و اصطلاحات برای توضیح و یا درخواست چیزی از فرزندتان استفاده نکنید.
مثلا هنگامی که میبینید فرزندتان با یک دست چند وسیله را با بیاحتیاطی حمل میکند به آرامی بگویید: عزیزم وسایلت را تک تک جابجا کن یا به آرامی و با رفتاری دوستانه به او کمک کنید. هرگز نگویید: با یه دست چند تا هندوانه برنمیدارند که …… کودکان مفهوم ضرب المثلها و اصطلاحات را درک نمیکنند.
کودکان بزرگتر میتوانند سریعتر عمل کنند و از پس کارهای پیچیدهتر برآیند؛ اما بازه توجه، ظرفیت حافظه کاری، توانایی کنترل تکانه و مهارت تغییر حالت از فعالیتی به فعالیت دیگر در آنها همچنان در حال رشد و تکامل است.
بنابراین انتظار خود را در حد تواناییها و سرعت یادگیری کودک پائین بیاورید.
به این ترتیب کاری که از او میخواهید در حد تواناییها و ابزارهایی است که در اختیار دارد و کودک شما بابت همکاری خوبش –که تجربهای بسیار مهم برای رشد کودک است- پاداش عاطفی و اجتماعی میگیرد. درست است که با این رویکرد باید زمان بیشتری صرف کنید اما این سرمایهگذاری قطعا نتیجهبخش خواهد بود.
بیاد داشته باشید که سرعت رشد و توانایی یادگیری ذهنی و جسمی در کودکان مختلف متفاوت است پس هیچگاه فرزندتان را با کودکان همسالش مقایسه نکنید و از فرزندتان انتظاراتی برابر تواناییاش داشته باشید.
۳. انتظارات واقعبینانه در مورد حس همدردی و مهربانی در کودک داشته باشید:
در دوران کودکی، بچهها همچنان در حال یادگیری در مورد احساسات هستند -کنترل احساسات خود و درک احساسات دیگران- بچههای کوچکتر، آسیبپذیر، بیتجربه و وابسته بیشتر در معرض تهدید هستند.
بنابراین واکنشهای دفاعی بیشتری دارند. کودکان بزرگتر هم ممکن است اگر دنیا را جایی پر از خشونت و بیعدالتی بدانند، عکس العمل دفاعی داشته باشند.
برخی کودکان هم از نظر فیزیولوژیکی ضعیف هستند. آنها توانایی یادگیری و درک پیامهای ارتباطی را دارند، اما مغزشان بابت آن به آنها پاداش نمیدهد. در نتیجه این کودکان به تنهایی نمیتوانند مهارتهای اجتماعی را یاد بگیرند و نیاز به کمک دارند. بنابراین رفتار خودخواهانه کودکان به معنای خودشیفتگی آنها نیست.
کودکان از سنین بسیار پائین ظرفیت ابراز همدلی و مهربانی را دارند. وقتی به دیگران اهمیت نمیدهند معمولا به این خاطر است که موقعیت را جور دیگری میبینند یا اینکه نمیدانند چطور تکانههای خود (عکسالعملهایی ناگهانی که نسبت به محرکهای بیرونی دارند) را کنترل کنند. آنها نیاز به فرصتهای یادگیری دارند.
با برقراری ارتباط امن با والدین، صحبت کردن در مورد احساسات خود و سیگنالهای احساسی دیگران و دیدن الگوهای مثبت و بزرگ شدن در محیطی که به رفتارهایی چون کنترل احساسات و همکاری پاداش میدهد، کودکان یاد میگیرند که چرا، چگونه و چه وقت عکسالعملی نسبت به محرکهای بیرونی داشته باشند و درواقع رفتار درست را میآموزند.
۴. روی حفظ یک رابطه مثبت تمرکز کنید:
یکی از اشتباهات رایجی که در خانوادهها دیده میشود، این است که وقتی کودک مدام رفتارهای منفی از خود نشان میدهد، والدین بر پاسخگویی به این رفتارها تمرکز میکنند.
آنها احساس میکنند باید هر توهین کودک را با سرزنش یا تنبیه پاسخ دهند و در نتیجه رابطهای غیرسازنده و منفی با کودک خود دارند که بسیار مخرب است.
پژوهشها میگویند اگر والدین کودکان را بابت رفتارهای خوب و تصمیمات درست تشویق کنند -نه تهدید و تنبیه برای رفتارهای بد- احتمال اینکه آنها مهارتهای اجتماعی مثبت را بیاموزند بیشتر میشود.
همچنین رفتارهای ادامهدار منفی از سوی والدین میتواند کودک را در نافرمانی و پرخاشگری جسورتر کنند.
روشهای تربیتی منفی منجر به شکل گیری چرخه معیوب رفتار بد، تنبیه، تلافی، تنبیه بیشتر و رفتارهای بدتر میشود. اما چطور باید آرامش خود را حفظ کنید و خوشبین باشد؟ کار آسانی نیست. مخصوصا وقتی کودک شما در حالت مبارزهطلبی و لجبازی باشد. شما نیاز به حمایت اجتماعی و شاید راهنمایی حرفهای دارید.
پژوهشها نشان میدهد که رواندرمانگران متخصص در زمینه پرخاشگری کودکان، میتوانند به کاهش استرس والدین و بهبود رفتار کودک کمک کنند.
رویکردی که در سطح جهان استفاده میشود، آموزش مدیریت والدین ” مدل اورگان” نام دارد. در این مدل، طی جلسات آموزشی و ایفای نقش هفتگی، روشهای موثر برای تعیین محدودیتهای معقول برای کودکان، پرورش مهارت همکاری در آنها، راهکارهای سازنده برای حل مشاجرات و انجام فعالیتهای خوشایند و مورد علاقه کودک، به والدین آموزش داده می شود.
اما قدم اول برای شما تعیین الویتهایتان است. حفظ یک رابطه مثبت بسیار مهمتر از نشان دادن عکسالعمل به هر شکست است. گاهی باید تعیین کنید که کدام مسائل مهمتر هستند و انرژی خود را برای آنها صرف کنید.
بیاد داشته باشید که شما نمیتوانید تمام رفتارهای منفی فرزندتان را به یکباره حذف کنید اما میتوانید با ایجاد رابطهای سالم و امن با فرزندتان، در او ایجاد آرامش کنید و عملا منشا بسیاری از مشکلات او را از بین ببرید. کودکانی که با والدین خود ارتباط سالمتر و بهتری دارند، در کنترل ناهنجاریهای رفتاری مثل پرخاشگریها موفقتر عمل میکنند.
۵. سلامت روانی خود را فدا نکنید:
مواجهه با پرخاشگری کودک میتواند به شدت استرسزا باشد و استرس آسیب زننده است. استرس باعث بیماریهای روحی و جسمی میشود، قدرت تفکر را از ما میگیرد و روابط را خراب میکند.
استرس مسری است -حتی نوزادان هم متوجه حال بد شما میشوند- و وقتی والدین تحت استرس باشند، اوضاع بدتر و مشکلات رفتاری کودک بیشتر میشود.
بنابراین نباید رسیدگی به سلامت روانی خود را به بعد از حل مشکلات رفتاری کودک موکول کنید. سلامت روانی شما یک مسئله مهم و دارای الویت است. شما نقش اصلی را در بهبود رفتار کودک دارید و بنابراین نباید در گرفتن کمک حرفه ای برای خود تردید کنید.
بدانید که هر اندازه شما به لحاظ روحی و روانی شرایط متعادلتر و بهتری داشته باشید، قطعا کودکتان هم در شرایط بهتری قرار خواهد گرفت. یک مادر و پدر که به لحاظ روحی آرامش بیشتری دارند زندگی سالمتری برای کودکتان خود ایجاد میکنند.
سخن پایانی:
هرگز، هرگز، هرگز کودکتان را محاکمه نکنید. اگر مدام در او رفتارهای پرخاشگرانه و آسیب زننده میبینید، سعی کنید با آرامش منشا و علت رفتار کودکتان را بیابید و مسئله را حل کنید با تنبیه و سرزنش و … نه تنها راهی از پیش نمیبرید بلکه در کودکان حس لجبازی و مقاوت را تقویت میکنید و شرایط را سختتر میکنید.
هدف ما داشتن کودکانی شادتر و سالمتر است. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در ادامه این راه یاری کنید.
منبع مقاله:
Taming aggression in children:
۵ crucial strategies for effective parenting
سایت parentingscience.com