ارتباط بین کودک آزاری، افسردگی و قلدری در مدرسه در بین دانش آموزان دبیرستانی
مقدمه:
قلدری در مدرسه یک مشکل جدی اجتماعی و بهداشت عمومی است. هدف این مقاله بررسی ارتباط بین تجارب سوء استفاده از دوران کودکی و مشارکت در قلدری در مدرسه، به ویژه با توجه به اثرات میانجی افسردگی است.
روش کار:
نمونه این مطالعه ۳۰۵۹ دانش آموز (۱۵۸۴ پسر و ۱۴۷۵ دختر) در ۱۱ مدرسه متوسطه (۱۵۸۴ پسر و ۱۴۷۵ دختر) در رده سنی ۱۲ تا ۲۰ سال بود که شامل شش مدرسه راهنمایی، چهار دبیرستان و یک دبیرستان حرفه ای در مناطق شهری و روستایی بود. . رگرسیون لاجیت چندجمله ای و رگرسیون خطی توسط دو گروه جنسیتی انجام شد تا اثر میانجی افسردگی در ارتباط بین تجربیات کودک آزاری و مشارکت در قلدری مدرسه تعیین شود.
یافتهها:
این مطالعه نشان داد که دانشآموزان دختر کمتر درگیر قلدری مدرسه هستند. دانش آموزان پسر بیشتر در گروه قربانی قلدر حضور داشتند و در دوران کودکی آزار جسمی و روانی بیشتری را تجربه کردند. افسردگی میانجی بین سوء استفاده دوران کودکی و مشارکت در قلدری مدرسه بود. با این وجود، تفاوت جنسیتی وجود داشت که افسردگی به طور کامل رابطه بین این دو متغیر را در بین دانشجویان دختر مرتبط میکرد،
۱. معرفی
قلدری در مدرسه یک مشکل جدی اجتماعی و بهداشت عمومی است . معمولاً به عنوان شکل خاصی از رفتار عمدی و پرخاشگرانه تعریف میشود که توسط یک یا چند دانشآموز با قصد واضح برای ایجاد ناراحتی یا آسیب به دانشآموز یا دانشآموز دیگر آغاز میشود . این نوع رفتار با عمد، تکرار، و اختلاف قدرت بین مجرمان و قربانیان مشخص می شود . رفتار قلدری می تواند مخفیانه (انتشار شایعات) یا آشکار (سوءاستفاده کلامی و فیزیکی) باشد. که می تواند شامل اشکال پرخاشگری فیزیکی (ضربه زدن، لگد زدن، هل دادن)، کلامی (مسخره کردن)، رابطه ای (حذف، انزوا، تحقیر در ملاء عام) و/یا سایبری (پیام های خصمانه، تهاجمی با استفاده از تلفن همراه یا اینترنت) باشد. . بر اساس انواع مختلف مشارکت دانشآموزان در رفتارهای قلدری، چهار گروه را میتوان متمایز کرد:
(۱) قلدرهای خالص، که فقط دیگران را قلدری میکنند.
(۲) قربانیان خالص، که توسط قلدرها قربانی می شوند.
(۳) قربانیان قلدر، که هم دیگران را قلدر می کنند و هم قربانی قلدری دیگران می شوند.
(۴) دانشآموزان یا تماشاگران بیطرف، که در فعالیتهای قلدری دخیل نیستند
در سطح جهان، تقریباً یک نفر از هر سه دانش آموز (۳۲%) حداقل یک بار در ماه گذشته توسط همسالان خود در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است ، و تخمین زده می شود که ۲۴۶ میلیون کودک و نوجوان هر ساله خشونت مدرسه و قلدری را به شکلی تجربه می کنند. .قلدرهای مدرسه، قربانیان، و قربانیان قلدر، در مقایسه با گروه بی طرف غیر درگیر، مشکلات سلامتی و رفتاری بیشتری دارند .
در جامعه ، قلدری در مدرسه به تازگی به عنوان یک مسئله جدی و فراگیر اجتماعی شناخته شده است ، و وزارت آموزش و پرورش چندین سند رسمی را از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ منتشر کرد که خواستار جلوگیری از قلدری در مدرسه در سراسر کشور شد. ۲۲.۵٪ از دانش آموزان دبیرستانی چندین بار در ماه گذشته مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، که مشابه است اما کمی بالاتر از میانگین شیوع ۱۸.۵٪ در سایر کشورهای است .تعداد دانش آموزان پسر بیشتر از دختران هم مرتکب و هم قربانی قلدری بودند .اکثر مطالعات در مورد قلدری در مدرسه بر میزان شیوع عوامل خطر و محافظت ، پیامدهای منفی و پیامدهای جدی و مداخلات بالقوه تمرکز کردهاند، اما تنها چند مطالعه تلاش کردهاند تا رابطه بین قلدری در مدرسه و کودک آزاری و بررسی عوامل میانجی آن را بیابند
یکی از عوامل مداخله گر مهمی که می تواند خطر درگیر شدن دانش آموزان در قلدری مدرسه را افزایش دهد، تجربه مورد آزار قرار گرفتن در دوران کودکی است . بر اساس نتایج یک مطالعه متاآنالیز، «هم قربانیان و هم کسانی که هم قلدری میکنند و هم قربانی (قلدر/قربانی) بیشتر در معرض رفتارهای منفی والدین از جمله سوء استفاده و غفلت و فرزندپروری ناسازگار قرار دارند» . محققان تخمین زدهاند که ، از هر سه کودک، یک نفر آزار جسمی، از هر پنج نفر یک نفر آزار روانی و دو نفر از هر پنج نفر در دوران کودکی خود اغفال را تجربه کردهاند . شیوع مادام العمر کودک آزاری فیزیکی ۳۶.۶ درصد برآورد شد که به طور قابل توجهی بالاتر از سایر کشورهای آسیایی و بین المللی بود.
بنابراین، توجه علمی به ارتباط بین سوء استفاده در دوران کودکی و دخالت قلدر مدرسه در جامعه بسیار مورد نیاز است.
افسردگی یک واسطه بالقوه برای ارتباط بین تجربه سوء استفاده در دوران کودکی و مشارکت در قلدری مدرسه است . کودکان مورد آزار جسمی یا ذهنی سطوح بالایی از افسردگی را در دوران کودکی و همچنین در سال های نوجوانی و بزرگسالی گزارش می کنند . علاوه بر این، افسردگی یک وضعیت سلامت روان رایج در بین قلدرهای مدرسه و قربانیان آنها است ، و پیش بینی کننده قربانی شدن قلدری در مدرسه است .
به طور کلی، دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر درگیر قلدری در مدرسه هستند ; محققان دریافتهاند که دانشآموزان پسر چهار تا پنج برابر بیشتر احتمال دارد که قلدر یا قربانی قلدر باشند . با این حال، تاریخ نشان می دهد که کودک آزاری در بین زنان بیشتر بوده است . با استفاده از یک نمونه آمریکایی، در مقایسه با مردان، زنان احتمال بیشتری برای تجربه آزار روانی و جنسی داشتند، در حالی که تفاوت معنیداری بین جنسیتها با توجه به آزار جسمی وجود نداشت . علاوه بر این، به طور کلی مشخص شد که نوجوانان دختر نسبت به مردان علائم افسردگی بیشتری دارند
برای پر کردن شکاف موجود در ادبیات، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین کودک آزاری و قلدری مدرسه در بین دانش آموزان دبیرستانی و همچنین بررسی اثرات میانجی افسردگی انجام شد.برای دقیق تر بودن، بر اساس نتایج تجربی ذکر شده در بالا، ما فرض می کنیم که مورد آزار قرار گرفتن در دوران کودکی با احتمال بالاتر تبدیل شدن به یک قلدر و/یا یک قربانی قلدر در مدرسه مرتبط است.فرض بر این است که افسردگی رابطه بین این دو متغیر را مرتبط میکند: دانشآموزانی که در دوران کودکی سوء استفاده و افسردگی را تجربه میکنند، احتمال بیشتری برای مشارکت در قلدری مدرسه دارند.به طور قابلتوجهی، ما سعی میکنیم قلدری در مدرسه و ارتباط آن با سوء استفاده و افسردگی دوران کودکی را در بین دانشآموزان دختر و پسر به ترتیب در مدارس متوسطه بررسی کنیم.
۲. مواد و روشها
۲.۱.نمونه و رویه
این مطالعه بخشی از یک نظرسنجی کمی گسترده بود که ما در اوایل سال ۲۰۱۹ برای بررسی زندگی دانشآموزان دبیرستانی و تجربیات آنها از قلدری در مدرسه اجرا کردیم.در نظام آموزشی ، دبیرستان شامل دو مقطع راهنمایی و دبیرستان (شامل دبیرستان حرفه ای) است و هر مقطع دارای سه پایه است.دانشآموزان دوره راهنمایی معمولاً بین ۱۲ تا ۱۵ سال سن دارند و دانشآموزان دبیرستان معمولاً ۱۵ تا ۱۸ سال دارند. پروتکل تحقیق قبل از شروع جمعآوری دادهها توسط دانشگاه نویسنده مربوطه بررسی و تأیید شد.مدیران مدارس متوسطه که دادهها در آنجا جمعآوری شدهاند، همچنین حفاظت از شرکتکنندگان را تحت پروتکل سوژههای انسانی تأیید کردند.
ما شرکتکنندگان این نظرسنجی را از طریق یک رویکرد نمونهگیری طبقهبندی در ۱۱ مدرسه متوسطه ، که شامل ۶ مدرسه راهنمایی، ۴ دبیرستان و ۱ دبیرستان حرفهای در مناطق شهری و روستایی بود، شناسایی کردیم.۴ تا ۵ کلاس در هر یک از این مدارس متوسطه به طور تصادفی انتخاب و از کلیه دانش آموزان کلاس های منتخب برای شرکت دعوت شدند.دانشآموزان پرسشنامههایی را که شامل مواردی در مورد قلدری مدرسه، تجربیات کودک آزاری و علائم افسردگی بود، در مدت ۳۰ تا ۴۵ دقیقه را تکمیل کردند.محققان در این زمینه بودند تا در صورت تمایل به توضیح به شرکت کنندگان، به ویژه توضیح در مورد اصطلاحات دانشگاهی، به آنها کمک کنند.هدف تحقیق را به طور خلاصه به شرکت کنندگان معرفی کردیم و بر ناشناس بودن و محرمانه بودن آنها تاکید کردیم.به آنها اجازه داده شد با خالی گذاشتن پرسشنامه ها بدون هیچ شرایط نامطلوبی از مشارکت خودداری کنند.ما در مجموع ۴۰۰۰ پرسشنامه توزیع کردیم و ۳۵۳۱ دانش آموز آنها را با نرخ پاسخ ۸۸.۳ درصد تکمیل کردند.نمونه نهایی ۳۰۵۹ دانش آموز، پس از حذف لیستی پاسخ هایی که داده های نامشخص داشتند، شامل ۱۵۸۴ دانش آموز پسر (۵۱.۸%) و ۱۴۷۵ دانش آموز دختر (۴۸.۲%) بود.میانگین سنی شرکت کنندگان ۱۴.۶۸ سال و میانگین سنی ۱۵ سال بود که از ۱۲ تا ۱۹ سال متغیر بود.
۲.۲.معیارهای
ما قلدری و قربانی شدن در مدرسه را مقیاس قلدری ایلینوی (IBS) اندازهگیری کردیم .از شرکت کنندگان خواسته شد که تجربه خود را از قلدری یا قربانی شدن در ۳۰ روز گذشته با مقیاس لیکرت از ۰ تا ۴ (هرگز، یک یا دو بار، سه یا چهار بار، پنج یا شش بار، و هفت یا بیشتر) گزارش کنند. بار).۹ پاسخ شامل «تذکر دادن»، «شایعه پراکنی»، «متلک و طرد اجتماعی»، زیرمقیاس قلدری را تشکیل دادند و رفتار قلدری دانش آموزان را ارزیابی کردند.چهار پاسخ دیگر، از جمله «مسخره شدن»، «نام خوانده شدن» و «ضربه خوردن و هل دادن توسط دیگران»، زیرمقیاس قربانی شدن را تشکیل دادند و تجربیات قربانی شدن دانش آموزان را ارزیابی کردند.نمره بالاتر در هر دو خرده مقیاس نشان داد که پاسخ دهندگان احتمال بیشتری برای درگیر شدن در رفتارهای قلدری یا مورد آزار و اذیت دیگران دارند.
ما تجربیات کودک آزاری را با استفاده از دو متغیر ساختگی اندازهگیری کردیم، که نشان میدهد آیا دانشآموزان در دوران کودکی خود مورد آزار جسمی (بله = ۱؛ نه = ۰) یا ذهنی (بله = ۱؛ نه = ۰) قرار گرفتهاند یا خیر.
برای ارزیابی شدت افسردگی، ما از مقیاس افسردگی Zung Self-Rating Scale (SDS) استفاده کردیم که یک ابزار کوتاه، پرکاربرد، جامع و خودگردان است. SDS دارای ۲۰ آیتم است که در یک مقیاس لیکرت ۴ درجه ای از ۱ (به ندرت) تا ۴ (تقریباً همیشه) نمره گذاری می شوند. بنابراین، نمرات مقیاس بین ۲۰ تا ۸۰ است که نمرات بالاتر نشان دهنده سطح شدیدتری از افسردگی است. با ضرب امتیاز در ۲۵/۱ نمره کل از ۱۰۰ به دست میآید. چهار دسته از نظر سطح افسردگی پاسخدهندگان بر اساس نمره کل خوشهبندی شدند: محدوده نرمال (زیر ۵۰)، افسردگی خفیف (بین ۵۰ تا ۵۹)، افسردگی متوسط (بین ۵۰). ۶۰ و ۶۹)، و افسردگی شدید (۷۰ و بالاتر) (فرید، ۲۰۱۷). این مقیاس نیز در این پژوهش از همسانی درونی قابل قبولی (۷۳/۰ = α کرونباخ) برخوردار بود.
علاوه بر این، ما چندین متغیر جمعیت شناختی مربوط به جنسیت، BMI، ثبت خانوار، وضعیت تأهل والدین، کمک هزینه ماهانه و گرایش جنسی را در پرسشنامه گنجانده ایم.ما همچنین سؤالاتی در مورد اینکه آیا دانش آموزان در امتحانات موفق نشده اند و آیا سیگار و الکل مصرف کرده اند یا خیر اضافه کردیم.
۲.۳.تحلیل آماری
ما ابتدا از دادهها برای تعیین گروهبندی دانشآموزان به چهار دسته قلدری – قلدر، قربانی، قربانی قلدر، و تماشاگران – و همچنین سطح افسردگی آنها و اینکه آیا آنها کودک آزاری را تجربه کردهاند، استفاده کردیم.از آنجایی که در قلدری و قربانی کردن تفاوتهایی در جنسیت وجود داشت ما گروههای جنسیتی مختلف را متمایز کردیم و تفاوتهای جنسیتی را برای همه متغیرها آزمایش کردیم.بعداً، ما رگرسیون لاجیت چند جملهای و رگرسیون خطی را توسط دو گروه جنسیتی انجام دادیم تا تأثیر واسطهای افسردگی در ارتباط بین تجربیات کودکآزاری و مشارکت در قلدری مدرسه را تعیین کنیم.روش KHB برای آزمایش اهمیت اثرات میانجی استفاده شد .تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار STATA 16.0 انجام شد.
۳. نتایج
۳.۱.تحلیل های توصیفی
به طور کلی، میزان شیوع ارتکاب قلدری در این مطالعه ۱۳.۹٪، میزان قربانی شدن ۱۸.۷٪، و ۱۹.۳٪ از دانش آموزان هم قلدر و هم قربانی بودند .مطابق با تحقیقات قبلی شرکتکنندگان دانشآموز به چهار گروه – قلدرها، قربانیان، قربانیان قلدر یا تماشاچیان – بر اساس تجربیات خود گزارشدهی از قلدری و قربانی شدن طبقهبندی شدند.نقطه مشترک تجارب قلدری و/یا قربانی “سه یا چهار بار” بود .به عبارت دیگر، اگر دانشآموزی سه تا چهار بار یا بیشتر از حداقل یک رفتار نشاندهنده قلدری و/یا قربانی شدن را گزارش کند، به عنوان قلدر، قربانی، یا قربانی قلدر طبقهبندی میشود.بقیه دانش آموزان در گروه تماشاگران طبقه بندی شدند.
ما بر اساس طبقه بندی چهار گروهی، تفاوت جنسیتی قابل توجهی در تجارب قلدری/بزه دیدگی دانش آموزان پیدا کردیم.در مقایسه، دانش آموزان دختر کمتر درگیر فعالیت های قلدری مدرسه بودند.در میان افرادی که درگیر بودند، دانش آموزان پسر بیشتر در گروه قربانی قلدر حضور داشتند، در حالی که دانش آموزان دختر احتمال بیشتری برای قربانی شدن داشتند.ما متعجب شدیم که دانشجویان دختر نسبتاً بیشتر در گروه قلدر محض قرار میگیرند تا دانشآموزان پسر، که بیشتر در گروه قربانی-قلدر ارائه میشوند.
تفاوتهای جنسیتی در تجارب کودکآزاری و افسردگی دانشآموزان وجود داشت.دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر در دوران کودکی مورد آزار جسمی و روحی قرار گرفتند.با این حال، دانشآموزان دختر به طور قابلتوجهی نمرات بالاتری در SDS نسبت به پسران داشتند، اگرچه تعداد کمی از دانشآموزان علائم افسردگی شدید را نشان دادند.
در بین متغیرهای کمکی، تفاوت جنسیتی در BMI، ثبت خانوار و وضعیت تأهل والدین وجود نداشت، در حالی که تفاوتهای جنسیتی در قبولی در امتحانات، کمک هزینه ماهانه، گرایش جنسی و تجربیات سیگار و الکل مشاهده شد.دانشآموزان پسر عملکرد تحصیلی نسبتاً بهتری داشتند، کمک هزینه ماهانه بیشتری داشتند، و تجربیات بیشتری از سیگار کشیدن و نوشیدن الکل داشتند، اما در گرایشهای جنسی به عنوان همجنسگرا یا دوجنسگرا کمتر حضور داشتند.
۵. نتیجه گیری ها
در نتیجه، این مطالعه با یک نمونه بزرگ و نماینده از دانشآموزان دبیرستانی، با ارائه تخمینهای قابل اعتماد از شیوع قلدری در مدرسه به هدف پژوهش دست یافت و نشان داد که افسردگی رابطه بین سوء استفاده در دوران کودکی و مشارکت در قلدری مدرسه را مرتبط میکند.مطالعه حاضر همچنین تفاوت معنادار بین جنسیتها را از نظر مشارکت در قلدری مدرسه و تأثیر میانجی افسردگی بر دو متغیر تأیید کرد.این یافتهها نه تنها به ادبیات موجود کمک میکنند، بلکه نشان میدهند که مداخلات خدمات مبتنی بر مدرسه و تحقیقات مبتنی بر شواهد بیشتری برای بررسی دقیقتر قلدری در مدرسه و پیشبینیکنندههای آن مورد نیاز است.
هدف ما داشتن کودکانی شادتر و سالمتر است، لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در رسیدن به این راه یاری کنید.
رعنا استوری دوست خوب کودکان ، همراه خوب والدین
ترجمه و گردآوری: رعنا جعفری