قصه کودکانه خلبان میشوم
قصه کودکانه خلبان میشوم داستان گاستن است که یک هواپیما دارد و با آن حرکات نمایشی انجام میدهد.
سلام سلام آی بچه های مهربون، کوچولوهای خوشزبون
امروزم با قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم.
قصه کودکانه خلبان میشوم
گاستن هواپیمای زیبایی داره. اون خلبانه و هواپیما میرونه.
اینجا هم فرودگاه هواپیمای اونه. گاستن با هواپیماش در هوا پرواز میکنه و از ابرها بالاتر و بالاتر میره.
شادترین لحظه زندگی اون، لحظهایه که پرواز میکنه.
گاستن سوار هواپیماش میشه و هواپیما رو روی باند پرواز به حرکت درمیآره و با سرعت جلو میره.
سرعت اون هرلحظه بیشتر و بیشتر میشه.
لحظه هیجان انگیزیه؛ هواپیما آدم رو از روی زمین بلند میکنه و به پرواز درمیآد و بالا و بالاتر میره.
هواپیمای گاستن توی هوا هست.
اون بالا میره و اوج میگیره و پایین میاد.
حالا در آسمون میچرخه و وارونه میشه و سرش رو به پایینه.
دوباره بالا میره و پایین میاد و اینبار سرش صاف و روبه بالاست.
حسابی با هواپیماش مانور میده و در آسمون میچرخه و از اینکار لذت میبره.
آخه میدونین؟ گاستن عاشق حرکات نمایشیه.
گاستن دوباره حرکات نمایشی انجام میده.
میچرخه و توی آسمون سرعت میگیره.
اینکار براش از هر کار دیگهای زیباتره.
گاستن همیشه با خودش فکر میکنه که هواپیما خیلی خوبه.
اون خودش رو با هواپیما سرگرم میکنه و عاشق خلبانیه.
ولی دیگه زمان برگشتن به زمین رسیده.
پس به برج مراقبت فرودگاه خبر میده تا باند فرود رو براش خالی کنند و برای فرود هواپیماش آماده باشند.
گاستن سرعت هواپیما رو کمتر و کمتر میکنه.
خیلی آروم چرخهای هواپیما رو باز میکنه و به باند فرود نزدیک میشه.
هواپیما روی زمین میشینه و یه کم جلوتر متوقف میشه.
گاستن میدونه که دوباره خیلی زود پرواز میکنه چون اون هوانوردی و حرکات نمایشی در آسمان رو خیلی دوست داره.
خب دوستای خوبم امیدوارم که از این قصه خوشتون اومده باشه
تا یه روز دیگه و یه قصه دیگه خدانگه دار
قصهگو: رعنا