قصه کودکانه شور و شیرین
ناروال که یکی از شخصیت های اصلی داستان هست تا به حال جز وافل ماده ی غذایی دیگه ای رو امتحان نکرده و ژلی شخصیت جذاب دیگه ی داستان متوجه ماجرا میشه و سعی میکنه اون رو با طعم های جدید آشنا کنه.
قصه کودکانه شور و شیرین
سلام ژلی اون وافل کوچولوی عجیب و غریب چیه که داری میخوری؟
به به… ناروال این وافل نیست، این بیسکوئیت کره بادون زمینیه
هه هه … کره بادوم زمینی… اسمش چه خنده داره… حالا چی هست؟
چی؟ تا حالا کره بادوم زمینی نشنیدی؟!
مزه اش مثل وافله؟
نه.
مثل توت فرنگی؟ یا خیارشور؟ شیرین بیان سرخ شده… شبیه شیرین بیان سرخ شده است؟
نه نه.
پس شاید مزه اش مثل ترشیِ شیرین بیان سرخ شده باشه که گذاشته باشی روی وافل توت فرنگی؛ اینطوری نیست؟
تو راستی راستکی همچین چیزی رو خورده ای؟
نه، راستکی که نخورده ام، راستش من تقریبا فقط وافل میخورم.
آخی… صبر کن ببینم، فقط وافل؟!!! واقعا؟
بله.
فقط وافل میخوری؟ نمیشه که. مثلا ماکارونی نخوررده ای؟ حتما ماکارونی خورده ای دیگه!!!
ماکا چی چی؟!!!
جدی میگی؟ بستنی چی؟
نچ.
خیلی بده که. پیتزا!!!
نه.
پوره ی سیب زمینی… پوره ی سیب زمینی خورده ای؟
یه چیزی مثل خرده های وافله؟!!!
خرده ی وافل؟!!! واقعا؟ تو باید یه چیزی بالاخره بجز وافل خورده باشی. کیک، سیب، پنیر، کولوچه، کنگرفرنگی، ماش مالو،پاستیل، آواکادو، سوشی، سیب زمینی سرخ کرده!!!
نچ. نچ. نچ. نخیر. من هیچ کدوم از این ها رو نخورده ام.
بیا این بیسکوئیت بادوم زمینی رو امتحان کن. ناوال نمیشه که فقط وافل بخوری آخه.
…
ادامه داستان را بشنویم.
قصهگو: رعنا