۶ روش بسیار موثر آموزش کودکان برای احترام گذاشتن به دیگران
هزاران درود بر همراهان همیشگی رعنا استوری
خیلی روزها، وقتی در کنار دوستانم مینشینم و پای صحبتها و درد دل مادرانه به میان میآید، درد مشترک بین همه مادرها یا بهتر بگویم همه والدین بیتوجهی و بیاحترامی است که فرزندانشان نسبت به آنها دارند. کودکان عموما وقتی در حال انجام کاری هستند، صدای ما را نشنیده میگیرند. تهدید و تنبیه هم انگار تاثیری در بهتر شدن اوضاع ندارد.
دوستی میگفت: کافی است به یک مهمانی برویم، تمام شاهکارهای عجیب غریب از رفتارهای زشت و بی احترامی به یکباره در دختر وپسرم پدیدار میشود.
خلاصه این کودکان نیم وجبی این روزها همه را مستاصل کردند و به چه کنم چه کنم انداختهاند. حاضرجوابیها و رفتارهای پرخاشگرانه گاهی مکمل این رفتارهای کودک میشوند و ما را از کوره به در میبرند.
اگر شانس بیاوریم و کودک ما لجباز نباشد، ممکن است در مقطعی از زمان فریاد زدن و یا تهدید او جوابگو باشد اما مطمئن باشید که در طولانی مدت فریادها و تنبیههای گاه و بیگاه ما نه تنها اثر مثبت نخواهد داشت بلکه کودک را جسورتر و بدرفتارتر خواهد کرد.
سوال ایناست: در مقابل بی احترامی و بدرفتاری کودکمان چه کنیم؟ چگونه احترام گذاشتن و مودب بودن را به کودکمان بیآموزیم؟ تاثیرگذارترین و بهترین رفتار برای اینکه کودکانمان به حرفها و کلمات ما توجه کنند، چیست؟
در این مقاله ما ۶ راهکار مفید و کاربردی آموزش کودکان برای احترام گذاشتن به دیگران را خواهیم آموخت.
فراموش نکنید که ما دنبال تربیت کودکان بله قربانگو نیستیم. ما میخواهیم که کودکانمان احترام گذاشتن به خود و دیگران را به درستی بیاموزند تا مسیر زندگی را شادتر و سالمتر طی کنند.
عنوان مقاله: ۶ روش بسیار موثر آموزش کودکان برای احترام گذاشتن به دیگران
در این مقاله میخوانیم:
- آموزش احترام به کودک
- نکاتی برای آموزش کودکان برای احترام به دیگران
- خونسردی خود را حفظ کنید
- علت بی احترامی را بیابید
- به طورعملی به کودک خود نشان دهید و به کودکتان احترام بگذارید.
- تربیت قاطعانه همراه با محبت
- به کودکانتان دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به خودتان را بدهید.
- وقتی خرابکاری و اشتباه میکنید، عذرخواهی کنید
هدف ما داشتن کودکانی شادتر و سالمتر است. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در ادامه این راه یاری کنید.
۶ روش بسیار موثر آموزش کودکان برای احترام گذاشتن به دیگران
آموزش احترام به کودکان
فرض کنید در یک رستوران هستید. زنی که پشت میز کناری شما نشسته است، بشکن میزند و سر پیشخدمت فریاد میکشد: “آهای، سفارش مرا اشتباه آوردی! عجب پیشخدمت سربههوایی هستی! زودباش غذای مرا بیاور! همین حالا!”
شما چه فکری در مورد این شخص میکنید؟
شما را نمیدانم اما من که فکر میکنم او خیلی گستاخ و بیادب است. چرا فکر میکند حق دارد با پیشخدمت به آن شکل تحقیرآمیز حرف بزند؟
اکثر افرادی که من میشناسم چنین برخوردی با دیگران ندارند، چه با دوستانشان و چه با غریبهها. اما بعضی از آنها خود را کاملا محق میدانند که با کودکانشان اینطور صحبت کنند.
مادری با عصبانیت به پسرش میگوید: “هی، بهت گفتم این کار را نکنی. تو واقعا پسر بدی هستی. حالا برو توی اتاقت و تا نگفتم بیرون نیا! همین حالا!”
متوجه این پارادوکس هستید؟ چرا بین نوع رفتار ما با دیگران و رفتارمان با فرزندانمان تا به این حد تفاوت وجوددارد؟
نکاتی برای آموزش احترام به کودکان
روشهایی که در ادامه آمده است ممکن است برای برخی والدین تعجببرانگیز باشد، اما حقیقت این است که ما نمیتوانیم در حالی که خود رفتار محترمانهای با کودک نداریم، به او بیاموزیم که به دیگران احترام بگذارد. در ادامه به شش کاری که میتوانید انجام دهید تا فرزندتان برای شما احترام قائل شود اشاره شدهاست.
۱. خونسردی خود را حفظ کنید
چند روز پیش دخترم مشغول خوردن شیرینی بود و میخواست وارد اتاق من شود. با هرگازی که میزد خردههای شیرینی از دهاناش روی زمین میریخت. من به او گفتم که با شیرینی وارد اتاق من نشود. با هر پلهای که بالا میرفت درخواستم را تکرار کردم. یک بار دیگر هم وقتی دم در اتاقم بود از او خواستم که با شیرینی داخل اتاق نشود. اما در نهایت او توجهی به درخواست من نکرد و با شیرینی وارد اتاق شد و کف اتاق را پر از خرده شیرینی کرد.
من عصبانی بودم. منفجر شدم و فریاد زدم: “مگر نشنیدی که گفتم با شیرینی وارد اتاق نشو؟”
او به من نگاه کرد و بعد رویش را برگرداند و از اتاق بیرون رفت.
خوب این اتفاق چه درسی برای ما دارد؟
که فقط فریاد زدن برای کودکانی که گوش نمیدهند موثر است، درست است؟
خیر
دخترم به حرف من گوش نداد چون نمیتوانست. من مقابل او نایستادم، با او ارتباط چشمی برقرار نکردم و مطمئن نشدم که او به آنچه میگویم توجه دارد.
به جای آن فقط پشت میزم نشستم و درحالیکه او حواسش کاملا به طعم شیرینی خوشمزهای بود که داشت میخورد، فریادزنان به او دستور دادم. و تهمانده حواس و توجهاش هم صرف این شد که از پلهها نیفتد. او به سادگی فقط نمیتوانست به من توجه کند تا زمانی که وارد اتاق شد و مرا دید.
اما ماجرا از نظر من اینطور بود که فکرمیکردم او آنچه را به او گفتم شنیده اما آن را نادیدهگرفتهاست. من فکر کردم او به من و درخواستم بیاحترامی کرده است. بنابراین عصبانی شدم. احساساتم بر من غلبه کرد و به جای اینکه علت رفتار او را پیدا کنم، سرش فریاد زدم.
من به او احترام نگذاشتم.
من بدون اینکه به این اهمیت بدهم که او درحال انجام کاری است، از اتاق دیگری سرش فریاد زدم. و وقتی انتظارات مرا برآورده نکرد، رفتار بیادبانهای با او داشتم. من به او نشان دادم که فقط به نیازهای خودم اهمیت میدهم. من به او نشان دادم که وقتی کسی کلافه است اجازه دارد بیادبانه و غیرمحترمانه رفتارکند.
من الگوی خوبی برای نشاندادن همدلی، احترام و کنترل خود نبودم.
درست است که غالبا موقعیتهایی پیش میِآید که کودکان رفتارهای غیرمتعارف یا توهینآمیز از خود نشان میدهند، اما این ممکن است فقط به این خاطر باشد که در آن سن رفتار بهتری بلد نیستند یا متوجه منظور شما نشدهاند. اما اگر خودمان رفتار محترمانه نداشته باشیم چطور میتوانیم به کودکان احترام گذاشتن را بیاموزیم؟
برای آموزش احترام، ابتدا باید خونسرد باشیم و خود را کنترل کنیم. تشخیص دهید که آیا این موقعیت، واقعا بیاحترامی است، ناشی از سوءتفاهم است و یا تنها به خاطر این است که کودک عکسالمعل مناسب در چنین موقعیتی را نیاموخته است.
۲. علت بیاحترامی را بیابید
وقتی مورد بیاحترامی قرارمیگیریم، باید به جای عصبانیشدن و سرزنش کودک توجه بیشتری به شرایط و اوضاع داشتهباشیم. “تو بچه بیادبی هستی!”
از کودک بپرسید چرا آنطور رفتار میکند.
هفته گذشته دختر چهار سال و نیمه من بالاخره به یک نقطه عطف اساسی رسید. او مرا مامان بد صدا کرد. چون ما هرگز او را دختر بد صدا نکرده بودیم، او هم تا آن روز به من نگفته بود مامان بد. بنابراین تا پیش از اینکه اخیرا این عبارت را از دوستانش بشنود آن را یاد نگرفته بود.
به نظر اکثر والدین، این نوع حرفزدن کودک خیلی اهانتآمیز است. درنتیجه بسیاری از آنها ناراحت یا عصبانی میشوند و درپاسخ میگویند: “چطور جرات میکنی! تو اجازه نداری اینجوری با من حرفبزنی! من پدر یا مادر تو هستم!”
این والدین ناراحت هستند. این که کودک آنها را اینگونه صدا کند برایشان آزاردهنده است.
اما قصد کودک ازگفتن این عبارت چیست؟
بچهها معمولا وقتی عصبانی باشند از این عبارات استفاده میکنند. وقتی یک نفر و معمولا خود شما موجب آزار آنها شده است. بنابراین آنها طبق غریزه میخواهند تلافیکنند و شما را آزار بدهند.
این کار معمولا از روی بدخواهی و دشمنی نیست، چون کودکان (و بزرگسالان) موقع عصبانیت نمیتوانند درست فکرکنند. آنها فقط به صورت واکنشی میخواهند از خود مراقبت کنند و در این مورد خاص از کلمات آسیبزننده استفاده میکنند.
از دخترم پرسیدم: “چرا این را گفتی؟ به خاطر اینکه عصبانی هستی؟” او سرش را تکان داد.
“عصبانی بودی چون من اجازه ندادم فلان کار را انجام دهی؟” او دوباره سر تکان داد. من هم با همدلی سر تکان دادم. وقتی احساسش را تائید کردم، متوجه شدم که از خشم شدید او کاسته شد.
” خیلی خوب، من میفهمم که تو ناراحت هستی. اما این به این معنا نیست که من مادر بدی هستم. اگر بقیه بچهها به خاطر کاری که انجام دادی از تو عصبانی باشند، این باعث میشود تو دختر بدی باشی؟ “او قاطعانه سرش را تکان داد.
“خوب پس چون بقیه ناراحت هستند تو دختر بدی نیستی. پس من هم چون تو عصبانی هستی مادر بدی نیستم، درست است؟” او به آرامی سرش را تکانداد، انگار داشت سعی میکرد کلمات مرا جذبکند.
در آن نقطه سعیکردم به نیازهای او بپردازم. دخترم عصبانی بود چون نیازهایاش برآورده نشده بودند. از او خواستم به جای صداکردن من با القاب آزاردهنده، راههای دیگری برای ابراز نیازش پیداکند. برایش توضیح دادم که آسیب زدن به دیگران به آن شکل، در کاهش عصبانیت یا حل مشکلاش به او کمکی نمیکند.
با نامگذاری و تعریف احساسات دخترم به او کمککردم ریشه خشماش را پیدا کند، به او کلماتی برای توضیح احساساتاش آموختم و به او ابزارهایی برای حل مشکلاتش دادم. همچنین به او نشاندادم که در موقعیت دعوا و درگیری میتوانم خونسردیام را حفظکنم، درست فکر کنم و محترمانه پاسخ دهم.
افراد میتوانند محترمانه با هم اختلافنظر داشته باشند.
آیا این خیلی بهتر فریاد زدن و گفتن: “چطور جرئتمیکنی!” نیست که تنها پاسخگوی نیاز والد برای دریافت احترام است ؟
۳.به طور عملی به او نشاندهید – به کودکان خود احترام بگذارید!
برای آموزش یک رفتار به کودک چه راهی بهتر از مدلسازی آن رفتار است؟
با احترام گذاشتن به آنها نشان دهید که چطور باید به بقیه احترام بگذارند. منظور این نیست که آنها را آقا یا خانم صدا کنید، یا به آنها تعظیم کنید. فقط باید با کودک خود به عنوان یک شخص دقیقا طوری رفتار کنید که با سایر بزرگسالان رفتار میکنید.
برای مثال، به ترجیحهای آنها احترام بگذارید.
شنیدم که پدری برای اینکه پسرش دوست داشت اول داخل کیک را بخورد سر او فریاد میکشید و به او میگفت که این روش خوردن کیک غلط است. این داستان واقعا اتفاق افتاده است.
مسخره است که بعضی والدین میخواهند روی رفتار و ترجیحهای فرزندشان کنترل کامل داشته باشند. اکثر ما چنین رفتاری نداریم اما درهرحال هرکدام نوعی رفتار کنترلگرانه با شدتهای مختلف داریم. اگر میخواهید کودکتان به شما احترام بگذارد، با احترامگذاشتن به انتخابهای او شروعکنید.
هرکسی ترجیحهای خودش را دارد. به همان اندازهای که من دوستدارم فرزندم ورژن کوچک من باشد و علائقی دقیقا مشابه من داشته باشد، او دوست ندارد. فرزند من علائق خودش را دارد. اگر چیزی را که او میخواهد دوست ندارم، منطق پشت آن را برایش توضیح میدهم. اما در نهایت او باید بیاموزد که برای خودش تصمیم بگیرد.
تا جایی که انتخاب او
-
خطرناک نباشد،
-
خیلی پرخرج نباشد
-
به دیگران صدمه نزند،
من به آن احتراممیگذارم.
به همین دلیل است که من اجازه میدهم در مواردی نظیر انتخاب لباس دخترم خودش تصمیم بگیرد. او معمولادوست دارد جورابهای تابهتای دوره پیشدبستانی، پیژامهای زیر پیراهن و یک بلوز زیر یا روی پیراهن بپوشد.
هر فردی حق دارد به طور مستقل فکر کند و چیزهای متفاوتی را دوست داشته باشد؛ و این باید شامل کودکان هم بشود.
وقتی تفاوتهای کودکان پذیرفته میشود، آنها احساس میکنند نظرشان شنیده شده و مورداحترام قرار گرفتهاند. به این شکل آنها مستقیما یاد میگیرند که چطور با سایرینی که نظرات متفاوت دارند رفتار کنند. آنها میآموزند که به مردم باوجود تفاوتها و اختلافهایشان احترام بگذارند.
این درک و تحمل تفاوت به خصوص در سنین نوجوانی اهمیت پیدا میکند. در این دوران است که هرچه والدین بگویند به نظر نوجوان احمقانه میآید و شما میخواهید فرزندتان بداند چطور این را تحملکند و باز هم به شما احترام بگذارد.
۴. تربیت قاطعانه همراه با محبت
تربیتکردن یعنی آموزش یا تعلیم دادن؛ نه تنبیهکردن. تربیت نباید تنبیهی باشد. درواقع مطالعات نشان میدهند که تربیت مثبت بسیار موثرتر بوده و دارای اثرات پایدارتر نسبت به استراتژیهای تنبیهی است.
اگر در تربیت کودک زمانی که کار اشتباهی انجام میدهد از لحن تهدیدآمیز یا خشونتآمیز استفاده کنیم، درواقع داریم به او نشان میدهیم که چطور نسبت به کسانی که مرتکب اشتباه میشوند بیرحم و خشن باشند.
فراموش نکنید که ما انسان هستیم و همه اشتباه میکنند.
تصور کنید که سرکار مرتکب اشتباه احمقانهای میشوید و رئیس شما با لحن تحقیرآمیزی با شما صحبت میکند. حس مزخرفی دارد، نه؟ آیا این باعث میشود شما احترام بیشتری برای رئیستان قائل شوید؟ معلوم است که نه.
در مورد کودکان هم رفتار تند یا تنبیه باعث نخواهد شد آنها احترام بیشتری به شما بگذارند.
- اما تربیت مثبت به معنای نرم بودن یا آسانگیر بودن نیست. شما میتوانید در تربیت کودک همزمان قاطع و مهربان باشید. مرزبندیهای قاطعانه و پافشاری بر حفظ آنها کلید تربیت موفق است.به آنها دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به والدینشان بدهید.
۵. به آنها دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به والدینشان بدهید.
والد بودن یکی از سختترین کارهای دنیاست. والدین برای مراقبت از فرزندانشان انرژی، زمان و هزینه خیلی زیادی صرف میکنند. با به دنیاآمدن فرزندان زندگی والدین کاملا متحول میشود و از آن پس دنیای آنها حول فرزندانشان میگردد. کاملا طبیعی است که آنها بخواهند فرزندانشان برایشان احترام قائل باشند.
اما کودکان کوچکتر قادر به درک همه این مسائل نیستند. و اگر منصفانه به داستان نگاه کنیم، آنها از ما نخواستند که این کارها را انجام دهیم! ما خودمان تصمیمگرفتیم این مسئولیتها را بپذیریم.
اینکه برای کودکان احترام قائل نباشیم اما از آنها انتظار داشتهباشیم به ما احترام بگذارند، دورویی است. یک سیگاری قهار را تصور کنید که فرزندش را از سیگارکشیدن نهی میکند. فکر میکنید این توصیه او چقدر موثر است؟
احترام طلبکردنی نیست، به دستآوردنی است. پس آن را به دستآورید! الگوی خوبی باشید و با مدلسازی رفتارهای خوب مثل احترامگذاشتن به دیگران و ازجمله فرزندانتان، به کودک دلایل واقعی برای احترام گذاشتن به والدینشان بدهید.
۶. وقتی خرابکاری میکنید عذرخواهیکنید.
من نمیگویم که هیچوقت رفتار تندی با فرزندم ندارم. همانطور که گفتم گاهی وقتی کلافه میشوم سر او داد میزنم. بنابراین شما را میفهمم. فورانهای لحظهای در بعضی موقعیتها را درک میکنم، به خصوص وقتی که از انجام کارهای خود مثل وظایف شغلی، خانهداری و تربیت بچهها خیلی خسته هستید.
بااین وجود من هیچوقت از فریاد زدن به عنوان روش همیشگی در برخورد با فرزندم استفاده نمیکنم و انجام آن را نیز توجیه نمیکنم.
وقتی عصبانی شدم، به خودم کمی زمان دادم تا آرام شوم. سپس برای دخترم توضیح دادم که چرا آنقدر ناراحت بودم. من به او یاد دادم که داشتن احساسات طبیعی است اما فریاد کشیدن درست نیست. من احساس گناه میکردم و به همین خاطر از دختر عذرخواهیکردم.
یک فرد بزرگسال بلوغ یافته و قابلاحترام مسئولیت اعمال خود را میپذیرد و اگر مرتکب اشتباهی شود عذرخواهی میکند.
عذرخواهی از کودکتان اقتدار شما به عنوان والد را زیرسوال نمیبرد. بلکه با این کار اقتدار و اعتبار خود را تقویت میکنید. درستی و صداقت خود را نشان میدهید و در کودک نسبت به خودتان اعتماد ایجاد میکنید.
سخن آخر
رفتار غیرمحترمانه با کودکان فقط باعث میشود آنها دیگر برای ما احترام قائل نباشند (مثال رئیس را درنظر بگیرید) اگر خوششانس باشید و کودکان شما لجباز نباشند، میتوانید موقتا آنها را وادار به فرمانبرداری کنید، که ممکن است شبیه احترام به نظر بیاید.
اما این احترام نیست.
سالها بعد وقتی آنها بزرگ شدند، ممکن است با خود فکرکنید چرا فرزندانتان دیگر برای شما احترام قائل نیستند. حقیقت این است که آنها احتمالا هیچوقت برای شما احترام قائل نبودند. آنها فقط وقتی بچه بودند فرمانبردار بودند. و شما بیاحترامی را به خوبی از دوران کودکی برایشان مدلسازی کردهاید.
باید اعتراف کنم که گاهی با خود فکر کردهام که شاید باید بعد از اینکه یک گازیلیون بار به دخترم گفتم که همهجا را کثیف نکند، راه سادهتر را انتخاب کنم و انرژی و وقتم را هدر ندهم. اما هروقت وسوسه میشدم که میانبر بزنم، به خودم یادآوری میکردم که چقد متنفر بودم وقتی در دوران کودکی به این شکل با من رفتار میشد و اینکه چنین رفتاری چطور فقط باعث میشود فرزندم به من احترام نگذارد.
“چه کسی گفته است والد بودن آسان است؟” با این فکر نفس عمیقی کشیدم؛ خود را آرام کردم و برای گازیلیونمین بار برایش توضیح دادم که چرا نباید آن کار را بکند.
مقاله هایی که شما را در این راه یاری خواهند کرد:
- پرخاشگری در کودکان
- دروغگویی در کودکان
- کمرویی در کودکان
- لجبازی در کودکان
- عادات رفتاری غلط در کودکان
- چگونه بدون فریاد زدن کودکان را وادار به گوشدادن کنیم
هدف ما داشتن کودکانی شادتر وسالمتر است. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در ادامه این راه یاری کنید.
منبع: Teaching Kids Respect – ۶ Highly Effective Tips
سایت: parentingforbrain.com