قصه کودکانه خواب ملانصرالدین
قصه کودکانه خواب ملانصرالدین
قصه کودکانه خواب ملانصرالدین داستانی در مورد ملا است که در خواب میبیند یک نفر به او بدهکار است. اما وقتی از خواب بیدار میشود . . .
سلام سلام آی بچههای مهربون کوچولوهای خوش زبون
امروزم با یکی دیگه از قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم
قصه کودکانه خواب ملانصرالدین
یه شب ملا در خواب دید بخاطر طلباش با یک مرد دعوا میکنه.
ملا میگفت:
تو به من صد دینار بدهکاری.
اما مرد میگفت:
اشتباه میکنی. من فقط یک دینار بدهکارم.
ملا توی خواب هی داد و فریاد کرد که از صدای خودش بیدار شد.
وقتی ملا متوجه شد که همه چیز رو خواب میبینه فوری چشمهایش رو بست و گفت:
عیب نداره. عیب داره رفیق. آقا همون یه دینار رو هم بدهی من راضیام. فقط همین حالا بده.
خب بچههای خوبم امیدوارم از قصه امروز خوشتون اومده باشه،
تا یه روز دیگه و یه قصه یا حکایت قشنگ دیگه خدانگهدار
قصهگو: رعنا