چگونه کودک خوشبخت و موفق تربیت کنیم؟
هزاران درود بر همراهان همیشگی رعنا استوری
چندی پیش در کلینیک روانشناسی ویژه کودک نشسته بودم تا دیداری با یک روانپزشک داشته باشم. قرار بود لیستی از مشکلات و دغدغههای والدین و کودکان را در اختیار من قرار دهند تا بتوانم بیشتر به کودکان و والدین آنها کمک کنم. در همین بین خانم جوانی به همراه دختر خردسال خود وارد کلینیک شد. کودک در حالی که عروسک پارچهای سادهای در دست داشت، با نگاهی مغموم کنار مادر خود نشست. مادر نگاه نگرانی داشت و پر از سوالهای بیجواب. در خلال صحبت با مادر متوجه شدم که دلیل مراجعه آنها به کلینیک چیست. با مراجعه به روانپزشک متوجه شدم که مشکل تعداد کثیری از مراجعان نیز عملا همین مورد است یا وابسته به این مشکل است. بله درست حدس زدید؛ شادی در کودکان. در دنیای امروز با وجود پیشرفت تکنولوژی و امکانات، کودکان غمگین هستند، نمیخندد، احساس شادکامی و خوشبختی نمیکنند و در نتیجه از داشتههای خود در زندگی لذتی نمیبرند.
خوشبختانه اگر در کودکی شاد بودن و شادکامی را بیاموزید، در بزرگسالی به هنگام مواجهه با مشکلات و اتفاقات بهتر عمل کرده ودچار افسردگی و بیماریهای ناشی از آن نمیشوید. پس خبر خوب برای ما ایناست که در نقطهی درست ایستادهایم و زمان مناسبی برای پرورش یک کودک شاد در اختیار داریم.
نکته مهم در این ماجرا، ایناست که شادکامی و حس خوشبختی یک نوع نگرش و حس قابل آموزش است. شما نمیتوانید شادی و خوشبختی را همانند یک سیب یا وسیله به کودک خود هدیه دهید، اما میتوانید به او بیاموزید که چگونه شاد باشد و در تمام شرایط با استفاده از نگرش درست و استفاده از امکانات احساس خوشبختی کند.
چیزی که باعث میشود لزوم شاد بودن کودک اهمیت پیدا کند، ایناست که کودک غمگین یا کودکی که حس شادی در وجود او کمرنگ است در تعامل با گروه همسالان خود، در مدرسه و یا در مناسبات اجتماعی قادر به برقراری ارتباط صحیح نیست. قادر به بازی با گروه همسال خود نیست و نمیتواند با استفاده از امکانات خود شاد باشد. کودکان غمگین گاهی همانند کودکان کمرو عمل میکنند و این والدین را نگران میکند. عصبانیتهای بیجهت و رفتارهای نامتعادل میتواند از عوارض شاد نبودن و نبود حس شادکامی و خوشبختی در کودک باشد.
اشتباه نکنید! پرروش کود شاد به این معنا نیست که کودک شما در برابر چیزهایی که دوست ندارد و اشتباه است مقاومت نکند و عصبانی و غمگین نشود، بلکه بدین معنا است که کودک شما درک صحیحی از شرایط خودش داشته باشد و بتواند احساسات خود را به موقع و درست بروز دهد و نگرش درست و مثبت نسبت به شرایط و امکاناتش داشتهباشد.
در مقاله این هفته ما مبحث پرورش کودک شاد را مورد بررسی قرار میدهیم. با ما همراه باشید تا مطالب مفید و کاربردی در مورد پرورش کودک شاد بیاموزید.
پرورش کودک شاد (سنین ۲ تا ۴ سال)
اگر بدانید چه چیزی کودک خردسال شما را خوشحال میکند، ممکن است تعجب کنید. به گفته متخصصین این حوزه، خوشبختی چیزی نیست که به کودکان خود بدهید، بلکه چیزی است که به آنها میآموزید.
ادوارد هالول، روانپزشک و نویسنده کتاب “حال خوب در بزرگسالی و ریشههای آن در کودکی” میگوید: افرادی که در کودکی بیش از حد اسباب راحتی برایشان فراهم بوده است _ چه فراهم کردن همه اسباب بازیها و وسایل سرگرمی موجود در بازار و چه محافظت بیش از حد در مقابل رنجها و ناراحتیهای عاطفی _ بیشتر احتمال دارد در آینده به نوجوانانی کسل، بدبین و غمگین تبدیل شوند. “موثرترین عوامل خوشبختی درونی هستند نه بیرونی”، بنابراین کمک به کودک برای پرورش مهارتهای درونی مورد نیازش در زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است.
خبر خوب اینکه نیازی نیست برای بهرهمندی از قدرت درونی و نیروی عقلانی لازم برای پشتسر گذاشتن فراز و نشیب زندگی، متخصص و روانشناس کودک باشید.
همه والدین میتوانند با صبر و انعطافپذیری زمینه خوشبختی و حال خوب در بزرگسالی را برای کودک خود فراهم کنند.
چگونگی خواندن احساسات کودک خود را یاد بگیرید
احتمالا شما در دوران نوزادی و نوپایی کودکتان، به راحتی متوجه خوشحالی یا ناراحتی او میشدید، درآن دوره، با دیدن شما خوشحالی خود را با خنده نشان میداده و هنگامی که سگتان، پتوی مورد علاقه او را پاره میکرده، گریه میکردهاست.
وقتی کودک بزرگتر میشود احساسات پیچیدهتری را نیز تجربه میکند،اما خوشبختانه توانایی کنترل آنها را نیز پیدا میکند. با اینحال هنوز هم احساسات او نمود بیرونی دارند و پیبردن به آنها چندان دشوار نیست. یک کودک شاد لبخند میزند، بازی میکند، کنجکاو است، با سایر کودکان ارتباط برقرار میکند و نیاز به ایجاد انگیزش مداوم ندارد.
نشانههای یک کودک غمگین نیز مشخصاست. به گفتهی دکتر هالول کودک غمگین “گوشهگیر وساکت است، خوب غذا نمیخورد، بدون دخالت بزرگسالان با کودکان دیگر ارتباط برقرار نمیکند، بازی نمیکند، سوال نمیپرسد، لبخند نمیزند، نمیخندد و کمحرف است.”
اگر کودک شما ذاتا کمرو و یا درونگراست و خیلی نمیخندد و با دیگران تعامل ندارد، به این معنا نیست که غمگین است. کمرویی با غمگین بودن متفاوت است و اگر کودک خجالتی باشد، تفسیر درست نشانهها دشوارتر میشود، اما مشاهده تغییرات قابل توجه در رفتار کودک _ انزوا یا ترس بیشتر _ میتواند نشاندهنده مشکلاتی در او باشد که نیازمند توجه شما هستند.
پائول هالینگر استاد روانپزشکی مرکز درمانی سنت لوک در شیکاگو، ۹ سیگنالی که نوزادان به وسیله آنها احساسات خود را به دیگران منتقل میکنند را شناسایی کردهاست. شما میتوانید این سیگنالها را در کودک خردسال خود نیز تشخیص دهید. دو سیگنال “علاقه” و “لذت” نشاندهنده احساسات مثبت و سیگنالهای “پریشانی”، “خشم” و “ترس” نشاندهنده احساسات منفی هستند.
اکثر والدین ترس و رنجش را در کودک تشخیص میدهند، اما خیلی از آنها نمیدانند که نمود بیرونی عصبانیت کودک معمولا اندوه است. به گفته هالینگر “در هر سنی خشم، همان ناراحتی زیاد است.” وقتی کودک شما برادرش را میزند یا فریاد میزند: “از تو متنفرم!” یعنی آنقدر ناراحت است که نمیتواند ناراحتی یا خشماش را درست ابراز کند.
کودک شما ممکن است روش خود را برای ابراز احساسات منفی اش داشتهباشد. برخی کودکان ممکن است منزوی شوند، برخی آن را با عصبانیت شدید نشان دهند و بعضی دیگر ممکن است بیش از حد به شما بچسبند. ولی وقتی کم کم کودک خود را بشناسید، بهتر میتوانید از حالات او بفهمید که در درون او چه میگذرد.
با کودک خود خوش بگذرانید
اگر از کودک خود درباره بهترین خاطرهاش بپرسید، احتمالا یکی از فعالیتهایی که با شما انجام داده را نام میبرد و این اولین کلید تربیت یک کودک شاد است. دکتر هالول میگوید: ” با کودک خود ارتباط برقرار کرده و با او بازی کنید. اگر ارتباط با کودک برایتان لذت بخش است، به احتمال زیاد به او هم خوش میگذرد. اگر بتوانید ارتباط خوبی با کودک برقرار کنید، میتوان گفت که تا حد زیادی شادمانی و حال خوب کودک در آینده را تضمین کردهاید.”
بازی کردن لذتبخش است، اما نقش بسیار مهمتری نیز دارد. در واقع کودکان با بازی کردن مهارتهای لازم برای زندگی شاد در آینده را میآموزند. بازیهای خارج از چارچوب، به او کمک میکند بفهمد از چه کاری لذت میبرد- _ ساختمان سازی با لگو، یاددادن اعداد به عروسک هایش _ وعلائق او را در بزرگسالی شکل میدهند.
کیم ار میگوید، هنگامی که فرزند آخرش به دنیا آمده بود، دو فرزند دیگرش مجبور بودند برخی فعالیتها را کنار بگذارند. به گفتهی او “هرچه کودکان زمان استراحت بیشتری داشتهباشند، در درون خود خوشحالتر هستند و بهتر میتوانند بقیه امور زندگی خود را مدیریت کنند و به شادی درونی دست یابند.”
در نظر داشتهباشید که کودکان حتی در بازیهای آزاد هم به ساختار و نظم نیاز دارند و بیشتر آنها با داشتن یک برنامه مشخص شادتر و موفقتر هستند.
به کودک کمک کنید مهارتهای جدید را خوب یاد بگیرد
از نظر دکتر هالول افراد شاد اغلب آنهایی هستند که در یک مهارت خبره هستند. برای مثال وقتی کودک شما گرفتن توپ را تمرین میکند، از اشتباهاتش میآموزد، پشتکار و نظم را یاد میگیرد و در نهایت از موفقیتاش که ثمره تلاش خودش بوده لذت میبرد.
همچنین تحسین اطرافیان نیز میتواند احساس خوبی به کودک بدهد. از همه مهمتر او می آموزد که تا حدودی میتواند بر زندگیاش کنترل داشته باشد و اینکه با سماجت و پشتکار میتواند به اهدافش برسد و موفق شود. این حس کنترل که از تسلط بر یک مهارت به وجود میآید، عامل مهمی در شادمانی فرد در بزرگسالی است.
کودکان نیز مانند بزرگسالان نیاز دارند که علائق خود را دنبال کنند، در غیر این صورت از موفقیت خود لذت نمیبرند.
ریکا مارکز از اوهایو میگوید که سرگرمی مورد علاقه پسر سه سالهاش ساختن است. ” او عاشق ساختن چیزها و کمک به پدرش در انجام پروژههای ساختنی است. این کار باعث میشود حس خوبی نسبت به خودش داشته باشد. ما به او کمک میکنیم روی کاری که ذاتا در آن استعداد دارد و واقعا از انجام آن لذت میبرد تمرکز کند.”
عادات خوب کودک را تقویت کنید
خواب کافی، ورزش و رژیم غذایی سالم برای حفظ سلامتی همه افراد به خصوص کودکان اهمیت زیادی دارد. وقتی میگوییم کودک باید فعالیت بدنی داشته باشد، به این معنا نیست که باید مثل بزرگسالان ورزش کند. دویدن و بازیکردن در فضای بیرون از خانه میتواند خلق کودک را تنظیم کند.
تغذیه نیز بر خلقوخوی کودک تاثیرگذار است. مثلا برخی والدین متوجه میشوند که با مصرف شکر انرژی کودک افزایش پیدا میکند، اما بعد از مدتی باعث افت ناگهانی انرژی او میشود. آلرژی و حساسیتهای غذایی نیز میتوانند بر خلق وخو و رفتار کودک تاثیرگذار باشند.
اجازه دهید کودک خودش کشف کند
گاهی اوقات والدین تصور میکنند پرورش یک کودک شاد به این معناست که همیشه در مشکلات به کمک کودک بروند. اما از نظر کری میسا وارنر، یک روانپزشک کودک و معاون رئیس موسسه اختلالات خلقی و اضطرابی دانشگاه علوم پزشکی نیویورک، این یک اشتباه بزرگ است که بسیاری از والدین خوب ناخواسته مرتکب آن میشوند.
او میگوید: “والدین همیشه سعی میکنند شرایط را برای کودک راحتتر کنند تا آنها را شاد و راضی نگه دارند. اما این اصلا واقعگرایانه نیست. سعی نکنید همیشه به سرعت مشکل کودک را برایش حل کنید. کودکان باید تحمل کمی سختی و ناراحتی را یاد بگیرند. بگذارید با مشکلات درگیر شوند و خودشان راه حل را پیدا کنند. با اینکار آنها یاد میگیرند که چطور باید با مشکلات و سختیها رو به رو شوند”
دکتر هالول نیز معتقد است که باید به کودکان اجازه داد شرایط تا حدودی سخت یا ناراحتکننده را تجربه کنند. به این ترتیب قدرت درونی آنها تقویت میشود و در نهایت باعث رضایت و شادی در بزرگسالی میگردد. چه کودک شما ۷ ماهه باشد و در حال تلاش برای چهار دست و پا راه رفتن و چه ۷ ساله باشد و در حال یادگیری تفریق در ریاضیات، با تلاش و درگیر شدن با موانع پیش رویاش بالاخره موفق میشود و با هربار تکرار این فرآیند، بهتر و بهتر میشود.
رویارویی با شکست و ناامیدیهای اجتنابناپذیر در زندگی و یاد گرفتن نحوه برخورد با آنها، برای شادمانی و خوشبختی کودک شما در آینده ضروری است. کودک به مرور میآموزد که برای هر مشکلی میتواند راهحلی بیابد. این به این معنا نیست که کودک نباید در صورت نیاز کمک بخواهد، اما نقش شما هدایت او به سمت راهحل است نه پیداکردن آن.
اجازه دهید کودک گاهی خشمگین یا ناراحت شود
وقتی کودک شما در جشن تولد دوستش قهر میکند یا ناراحت در گوشهای میایستد، عکسالعمل طبیعی شما ممکناست این باشد که بگویید: “تو الان باید مثل بقیه بچهها خوش بگذرونی!” اما مهم است که اجازه دهید کودک احساس ناراحتی را هم تجربه کند.
بعضی والدین هروقت که کودکشان در بین بچهها پذیرفته نمیشود، به جشن تولد دعوت نمیشود یا چیزی را که میخواهد بهدست نمیآورد و به گریه میافتد، نگران میشوند.
کودکان باید بیآموزند که اشکالی ندارد اگر گاهی ناراحت باشند، زیرا این بخشی از زندگی است و اگر شما تلاش کنید این احساس را سرکوب کنید، ممکن است تصور کنند ناراحت بودن درست نیست. اجازه دهید کودک احساسات مختلف از جمله غم را تجربه کند.
کودک را تشویق کنید احساساتاش را با عنوان درستشان به صورت کلامی ابراز کند. سعی نکنید مشکلاتش را حل کنید، به جای این کار به او گوش دهید و او را راهنمایی کنید.
شارون کوهن از نیوجرسی معتقد است که که دخترش ربکا، باید یاد بگیرد احساساتش را ابراز کند، نه این که آنها را پنهان و سرکوب کند. وقتی ربکا میگوید: “مادر من از دستات خیلی عصبانیم” یا “خیلی ناراحتم که نتوانستیم به آنجا برویم”، شارون با گفتن:” متاسفم که عصبانی هستی” یا “من هم ناراحتم. بیا دربارهاش صحبت کنیم”، احساسات او را تائید میکند.
به حرف های کودک گوش بدهید
طبق گفته دکتر هالول بهترین و سادهترین راه برای اینکه بفهمید کودک چه احساسی دارد، گوش کردن به اوست. او میگوید: “من گاهی از بچههایم میپرسم که آیا خوشحال هستند یا نه؟ با اینکار علاوه براینکه متوجه احساساتشان میشوم، به آنها نشان میدهم که برایم اهمیت دارند”
میسا وارنر نیز معتقد است که گفتوگوی مستقیم برای درک احساس کودک ضروری است. برای مثال بگویید: “به نظر ناراحت میآیی. چیزی هست که بخواهی به من بگویی؟ آیا چیزی اذیتت میکند؟” بعد اجازه دهید او حرف بزند. اگر کودک مایل به حرفزدن نبود، روز بعد دوباره امتحان کنید.
خانم اُر از آتلانتا میگوید: “گاهی بچه ها وقتی اصلا انتظارش را ندارید احساسات خود را بروز میدهند. مثلا یک روز در خواروبار فروشی دخترم ناگهان بهخاطر مسئلهای که چند روز قبل اتفاق افتادهبود، شروع به گریهکرد.”
اگر احساس میکنید کودک شما مشکلی دارد اما حاضر نیست در مورد آن صحبت کند، با مربی، معلم یا والدین دوستاناش صحبت کنید. ممکناست بتوانید از مشاهدات آنها اطلاعاتی بهدست آورید.
خانم اولری میگوید سال اول دخترش جین در مدرسه، سال پراسترسی برای او بودهاست. “من فورا از چشمهای جین و بعد با دیدن اشکهایش متوجه شدم که او تحت فشار است. “او با معلم جین صحبت کرد تا ببیند اوضاع در کلاس چطور است و چطور میتوانند به جین کمک کنند تا با فضا و شرایط جدید راحتتر کنار بیاید.
اکثر مواقع علت ناراحتی کودکان اتفاقیاست که در اطرافشان رخ میدهد: مثلا دعواکردن با دوستشان، مشکل پیداکردن با خواهر یا برادرشان و یا وجود تنش در خانه. اما گاهی علت ناراحتی آنها ممکن است جدیتر از این مسائل باشد.
اگر متوجه علائم ناراحتی مزمن _ وابستگی بیش از حد، عدم به تمایل به رفتن به مدرسه یا مهد کودک، اضطراب مرگ والدین، تظاهر به بیماری، احساس غم و اندوه همیشگی و مشکلات خواب یا تغذیه _در کودک شدید، با پزشک کودک یا مشاور صحبت کنید.
چه به رواندرمانگر مراجعه میکنید چه به روانپزشک، کسی را انتخاب کنید که در زمینه کودکان تخصص داشته ٌباشد. در ضمن نگران نباشید، احتمال بروزافسردگی در خردسالان خیلی پائین است.
به کودک بخشندگی و محبت را یاد بدهید
پژوهشها نشان میدهد افرادی که در زندگیشان معنایی پیدا کردهاند، کمتر احساس غم و اندوه میکنند. این در مورد کودکان نیز صدق میکند. برای مثال کمک کردن در کارهای خانه مثل بیرون آوردن لباسهای شسته شده از ماشین لباسشویی میتواند به کودک خردسال شما احساس مفید بودن بدهد.
خام کوهن از نیوجرسی میگوید: “کارهای خیرخواهانه و کمک به دیگران بخش بزرگی از زندگی خانوادگی آنهاست. او میگوید بعد از سانحهای طبیعی در کشور، دخترش به جمع آوری لوازمالتحریر و کولهپشتی برای کودکان خسارت دیده کمک کرده است.
برای کودکتان الگوی خوبی باشید
به گفتهی دورا وانگ استادیار روانپزشکی در دانشگاه نیومکزیکو، پژوهشها نشان میدهند که والدین میتوانند حالات و خلقوخوی خود را به کودکانشان انتقال دهند _ نه لزوما از طریق ژنها بلکه از طریق رفتارها و سبک تربیتی خود_
چه خوب و چه بد، کودکان و حتی نوزادان از والدین خود تقلید میکنند. حتی نوزادان از ویژگیهای احساسی والدین خود الگو میگیرند واینکار مسیرهای عصبی خاصی را در مغز ایجاد میکند. وقتی شما لبخند میزنید، کودک هم لبخند میزند و مسیر عصبی جدیدی برای لبخندزدن در مغز او ایجاد میشود.
اگر شما از چیزهای کوچک لذت میبرید و بابت آنها سپاسگذار هستید، الگوی مثبتی برای کودک خود خواهید بود. به کودک کمک کنید نیمهی پر لیوان را ببیند: اگر به خاطر باران برنامه گردش به هم میخورد، اشاره کنید که حالا فرصت خوبی برای رفتن به تئاتر است. خانم کوهن به بچههایش میگوید: “بهجای اینکه برای نداشتههایتان غصه بخورید برای آنچه که دارید خوشحال باشید”
پگی اولری از کالیفرنیا متوجه شده است که وقتی خیلی مضطرب است، کودکان هایش به سرعت عکسالعمل نشان میدهند. “آنها ساکت میشوند و یک گوشه کز میکنند.”
یکبار وقتی او ناراحت بوده، پسرش آگوست به او گفتهاست: “بیا دوباره بازی کنیم، مثل آن موقعی که خوشحال بودی” و این باعث شد خانم اولری متوجه شود که پسرش چقدر نسبت به حالات او حساس است. او حالا تلاش میکند رفتارهای مثبتتری در حضور فرزندانش داشته باشد.
اما نباید احساسات منفی خود را پنهان کنید. میتوانید به کودک نشان دهید که مثلا به خاطر رفتن دوستتان از محل ناراحت هستید، و اگر اینگونه نشان دهید که قراراست ارتباطتان را با هم حفظ کنید و به دیدنش بروید، به کودک خود یاد میدهید که غم بخشی از زندگی است و اینکه همیشه روزنه امیدی وجود دارد.
هدف ما داشتن کودکان شادتر و سالمتر است. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را در ادامه این راه یاری کنید.
این مقاله ترجمه و بازنویسی از مقاله (how to raise happy child (age 2 to 4 ) است که در سایت babycenter منتشر شده است.