قصه کودکانه اون چیه که پا نداره؟
قصه کودکانه اون چیه که پا نداره گفت و گوی مادر و پسری است که با یک چیستان قشنگ و گفتگوی جذاب، کودک عناصر طبیعت مثل بارون و رود و … را یاد میگیرد.
سلام سلام آی بچه های مهربون، کوچولوهای خوشزبون
امروزم با قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم.
قصه کودکانه اون چیه که پا نداره؟
اون چیه که از ابر پاره پاره تیریک تیریک میباره
از کثیفی بیزاره چیک و چیک و چیک میباره
یا شر و شر میکنه چاهها رو پر میکنه
یا نم و نم میباره یواش و کم میباره
اسمش چیه بچهها من میدونم بارونه
اون چیه دونه دونه بچه آسمونه
تو ابرها خونه داره از آسمون میباره
وقتی میاد میرقصه دنیا رو فیش فوش میکنه
همه رو سفید پوش میکنه
اسمش چیه بچهها خب معلومه برفه اون
اون چیه که فصل بهار لباس نو میپوشه
تابستونها هم با لباس مشغول جنب و جوشه
پاییز که شد یواش یواش لخت میشه عریون میشه
اما زمستون که بشه بیلباسه همیشه
با هم بگید چی میشه؟ درخته اون درخته
اون چیه که غدغدغدا نشسته اون بالا بالا
مرغ طلاست که شبها هزار هزار جوجه داره
هی جوجههاشو میشمره
صبح که میشه خورشید خانم مرغ طلا رو میخوره
همه جوجهها رو میخوره
اسمش چیه بچهها جون؟ همه میدونن ماهه دیگه
اون چیه که پا نداره راه میره
پیچ میخوره تا خود دریا میره
قل و قل و قل حرف میزنه ولی زبان نداره
میخنده شادی میاره ولی دهان نداره
اون چی میشه بچهها؟ رود رود رود میشه
خب دوستای خوبم امیدوارم که از این قصه خوشتون اومده باشه
تا یه روز دیگه و یه قصه دیگه خدانگه دار
قصهگو: رعنا