قصه کودکانه اتاق پنج دری
قصه کودکانه اتاق پنج دری یکی دیگر از حکایتهای ملانصرالدین است. روزی کدخدا مهمانی گرفته بود و ملا هم دعوت بود و کدخدا در اتاق پنج دری از ملا سوالی کرد و . . .
سلام سلام آی بچههای مهربون کوچولوهای خوش زبون
امروزم با یکی دیگه از قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم
قصه کودکانه اتاق پنج دری
یه روز کدخدا مهمانی گرفته بود و ملا رو هم دعوت کرده بود.
مهمانها در یک اتاق بزرگ که پنج در داشت نشسته بودند.
چون تابستان بود در اتاقها رو باز گذاشته بودند تا هوای خنک بیاد داخل.
کدخدا از ملا پرسید:
آقا ملا جان، به نظر شما این اتاق پنج دری برای چه فصلی بهتر است؟
ملا کمی سرش رو خاروند و گفت:
گمونم برای فصل زمستان.
همه زدند زیر خنده و پرسیدند:
آخه چرا ملا جان؟
ملا گفت:
اتاق من یک در بیشتر ندارد. در زمستان که درش را میبندم اتاق گرم گرم میشود.
حالا شما فکر کنید اگر در زمستان پنج در بسته شود اینجا چقدر گرم میشود.
خب بچههای خوبم امیدوارم از قصه امروز خوشتون اومده باشه،
تا یه روز دیگه و یه قصه یا حکایت قشنگ دیگه خدانگهدار
قصهگو: رعنا