قصه پری تاج گل به سر
قصه پری تاج گل به سر
سلام سلام آی بچه های مهربون، کوچولوهای خوشزبون
امروزم با قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم.
قصه: پری تاج گل به سر
قصه پری تاج گل به سر
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود اون دور دورا پشت کوهها
یک دهی بود پر از صفا
مردم اون یاد خدا
راز چمستان پریای اون بود
هفت تا پری خوب و مهربون بود
پر از خوشی بود این ده چمستان
تا که یه دیو اونجا رو کرد غمستان
دیوه اومد اونجا رو ویرونه کرد
برد پریا رو ده رو غمخونه کرد
هفت تا پری رو بست و با خودش برد
با رفتن اون پریا خوشی مرد
وقتی که دید گل سخن رو میبستش
حرفای خوب از ده ما میرفتش
یکی میگفت نور نباشه چی میشه؟
چراغ به دست غیر پری کی میشه؟
مهربونی تو ده ما مرده بود
چون پری نوازش رو برده یود
گم میشدند برههای بیگناه
بود پری چوپان براشون پناه
گلهای تاج گل به سر ریخت زمین
بوی گلها رفتش از اون سرزمین
اون پری آیینهپوشمون کو؟
ده بدون پریا میشه جادو
پری صلح نباشه ما اسیریم
بدون اون به دست هم میمیریم
نبود این پری یعنی شده جنگ
بدون اون دنیا میشه سیاه رنگ
پری صلح امید آخرینه
دعا کنید راه نجات همینه
…..
ادامه قصه را با هم بشنویم.
قصهگو: رعنا
(خلاصه داستان: در ده چمستان هفت پری به نامهای پری چوپان، چراغ به دست، صلح، نوازش، آیینهپوش، تاج گل بر سر، گلسخن وجود داشتند. بر اثر اشتباه بچههای ده، پریها ضعیف شده و دیو آنها را با خود برده بود.
تا اینکه . . .)