قصه کودکانه خونه داداشی
قصه کودکانه خونه داداشی
سلام سلام آی بچه های مهربون، کوچولوهای خوشزبون
امروزم با قصههای رعنا به خونههای شما اومدیم.
۱۲۲
قصه کودکانه خونه داداشی
نامه رسون آورده چندتایی نامه امروز
چه حیف که من کوچیکم نامه ندارم هنوز
بابام رسید و جمع کرد اسباببازیهایم را
خوبه منم جمع کنم اسبابهای بابام را
مامان من آشپزه کیکهای خوب میپزه
من کمکاش میکنم تا که بشه خوشمزه
جوراب من دوتا بود پس چرا حالا یکی ست
کجاست کجاست اون یکی پس چرا توی پام نیست
وقتی که حرف میزنن با هم مامانهای ما
ما میخوریم بیسکوئیت کار نداریم به اونها
مامان میخواد بشوره پا و سر و تنم رو
داد میزنم تمیزم بشور مرا تو فردا
خب دوستای خوبم امیدوارم که از این قصه خوشتون اومده باشه
تا یه روز دیگه و یه قصه دیگه خدانگه دار
قصهگو: رعنا